بابا جونبابا جون، تا این لحظه: 39 سال و 7 ماه و 9 روز سن داره
مامان جونمامان جون، تا این لحظه: 32 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره
شاینا کوچولوشاینا کوچولو، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 16 روز سن داره

مامان آینده در انتظار شاینا عشق مامانی

دلتنگم

فاصله ها شکست میخورد... اگر تو روی نیمکتی این سوی دنیا تنها نشسته ای و همه ی آنچه نداری کسی است شاید آن سوی دنیا روی نیمکتی دیگر کسی نشسته است که همه ی آنچه ندارد تویی   نیمکت های دنیا را بد چیده اند...   مرا از دورهـــــــــــــا می بوســـــــــــی و فاصلــــــــــــه شکســــــــــــــت می خورد     زمـــــــــــان و مکــــــــــــان هیچکــــــــــــاره اند وقتی قلبــــــــــــــهایمان به عشــــــــــق هم می تپـــــــــــــــد     :پی نوشت وق...
20 آبان 1393

بدون عنوان

به گهواره ی بچه های زمین داره زیر چشمی نگاه می کنه یه مادر که شیش ماهه مادر شده واسه بچه هاتون دعا می کنه دعا می کنه بچه های شما با دستای بسته به میدون نرن دعا می کنه سخت عاشق بشن یه جوری که از دست آسون نرن هر جا که گهوارست میون هر خونه لا لا لا لا لا لا رباب می خونه بزرگ می شد کاش می دونی چی میشد شبیه پیغمبر مثل علی میشد شبیه پیغمبر مثل علی میشد   یه مادر نشسته دعا می کنه جگر گوشه هاتون دلایی بشن دعا می کنه کل شیش ماهه ها شبیه علی کربلایی بشن داره بچه هاتونو می بینه و به گهواره ی خالی خو می کنه همون آرزوهاش که پر پر شدن و...
14 آبان 1393

برگشتم اما غم عجیبی روی دلم سنگینی میکنه

سلام دوست های عزیزم از همه تون که به یادم بودید و جویای احوالم بودید تشکر میکنم امروز بعد از مدت ها برگشتم یکی از دلایل نبودنم خستگی کار بود خوشبختانه کارم قطعی شد و یکی دیگه تموم شدن شارژ نت بود برگشتم تا امروز براتون درد و دل کنم از دیروز یه غم بزرگی توی دلم سنگینی میکنه شاید با نوشتن توی نت یه مقدار دلم آروم بشه یادتونه که بهتون گفتم دارم عمه میشم با چه شوقی نوشته بودم چقدر خوشحال بودم دیروز رفته بودم خونه ی مامانم که خواهرم هم اونجا بود یه دفعه دیدم بهم میگه فرزانه (زن داداشم)از خونه ی مامانمش زنگ زد گفت واسه بچه ام دعا کنید گفتم مگه چی شده گفت آخه امکان داره بچه شون سالم نباشه همونجا تموم بدنم یخ کرد داداش و زن...
13 آبان 1393

هرگز مگو هرگز

سپیده که سر بزند     در این بیشه زار خزان زده        شاید گلی بروید            مانند گلی که در بهار روییده                   پس به نام زندگی                         هرگز مگو هرگز ...
3 آبان 1393

چتر ها را ببندیم...باران زیباست...!

    چتر ها را ببندیم...!   به ضیافت قطره های پاک باران برویم...   وبگذاریم باران گناهانمان را پاک کند و بشوید...   نگاه خسته مان را زیر باران تازه کنیم...   چرا که فردا طلوع پاک رویاهاست!!   چتر ها را ببندیم...باران زیباست...!   ...
29 مهر 1393

برای خود ارزش قائل شوید

  اگر دیگران با شما با عشق و احترام رفتار نمی کنند، برچسب قیمت خودرا بازنگری کنید. احتمالا قیمت ناچیزی برای خود قائل شده اید. این شما هستید که با پذیرش رفتار آدمها به آنها ارزشتان را گوشزد می کنید. از بخش اجناس تخفیف دار جدا شده و در پشت ویترین اجناس گرانبها قرار بگیرید! نتیجه: بیشتر برای خود ارزش قائل شوید! اگر شما این کار را نکنید، هیچ کس دیگر هم نخواهد کرد!   منبع : وبلاگ درد و دل منم از وبلاگ گیله مرد برداشتم ...
29 مهر 1393

التماس دعا

امروز رفتم یه جا واسه ی کار خیلی سخت بود درسته به رشته ام ربطی نداره ولی خوب واسه یه مدت می ارزه که آمادگی کار کردن توی یه جا رو پیدا کنم 3 ماه بعد بیمه هم میکنه خدا رو شکر پشت کامپیوتره ولی خوب گفتن یه هفته آزمایشی باش اگه مورد قبول ما بودی بمون دیشب از استرس تا صبح نخوابیدم بد جور آدم استرسی شدم نمیدونم چی کار کنم شاید به مرور درست بشه خدا کنه بتونم بهش عادت کنم و خیلی سریع پیشرفت کنم لطفا برام دعا کنید این روزها خیلی استرس دارم من آدمی نیستم که خیلی زود کم بیارم خدا کنه توی این کارم هم همینطوری باشم و به خاطر سختی هاش کم نیارم خدا جونم دستمو بگیر این روزها واقعا بهت احتیاج دارم  منو ببخشید که یادم رفت تا بیام و عید بهتون...
21 مهر 1393

بهترین دوستم بارداره

توجه             یه خبر خوب                                                                      توجه وای خدایا خوب و مهربونم ازت ممنونم امروز در اوج ناراحتی یکی از دوستام بهترین خبر بهم داد از عید امسال اقدام به بارداری کرده بود ولی متاسفا...
20 مهر 1393