بابا جونبابا جون، تا این لحظه: 39 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره
مامان جونمامان جون، تا این لحظه: 32 سال و 3 ماه و 8 روز سن داره
شاینا کوچولوشاینا کوچولو، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 15 روز سن داره

مامان آینده در انتظار شاینا عشق مامانی

دیشب خیلی سخت گذشت

1394/6/10 13:37
نویسنده : زهرا
897 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نی نی خوشملم سلام کنجد کوچولوی من سلام لیمو شیرین من

دیشب خیلی مامانی رو اذیت کردی ولی خوب اشکالی نداره تو صحیح و سلامت باشی من درد بکشم مهم نیس

نیمه های شب از درد زیر دلم از خواب بیدار شدم مجبور شدم برم توالت هرچند هر شب بخاطر این و گاهی اوقات بخاطر گرسنگی منو از خواب بیدار میکنی اما دیشب با شب های دیگ فرق داشت خیلی زیر شکمم درد میکرد یه یکساعتی رو بیدار بودم بابایی هم از صدای ناله های من بیدار شد کلی اصرار کرد بریم دکتر من قبول نکردم با یه پارچه ی نازک شکممو بستم و نفهمیدم کی دردم آروم شد و خوابم برد 

از صبح هم که بیدار شدم متاسفانه دچار تکرر ادرار شدم خیلی بده میترسم خدایی نکرده عفونت باشه وایییییی خدا نکنه....

الان خیلی بهترم خدا رو شکر 

دوست های خوبم اگ کسی در رابطه با عفونت های ادراریی دوره بارداری اطلاعات داره کمکم کنه لطفا ممنونم

نی نی نازم امشب و فردا شب عروسی دعوتیم اگ حالم خوب نباشه نمیرم آخه سلامتی تو واسم مهمتره...

 

عزیز دلم فندق کوچولوم پسته ی نازم فعلا به خدا میسپارمتبای بای

پسندها (3)

نظرات (2)

همراه رایانه
11 شهریور 94 9:57
همراه رایانه همراه رایانه یک مرکز پاسخگویی تلفنی (شبانه روزی) به مشکلات رایانه ای و موبایل می باشد. تماس از سراسر کشور با تلفن ثابت : 9099070345 اطلاعات بیشتر: http://www.poshtyban.ir
مینا
14 شهریور 94 21:59
زهراجونم خیلی خوشحال شدم خبر باردداریتو شنیدم عزیزدلم ایشالا ک این دورانو راحت پشت سر بذاری و نی نی نازت زودی بیاد تو بغلت. مواظب خودت باش. بوس بوس
زهرا
پاسخ
مرسی مینای عزیزم...