بابا جونبابا جون، تا این لحظه: 39 سال و 7 ماه و 16 روز سن داره
مامان جونمامان جون، تا این لحظه: 32 سال و 3 ماه و 16 روز سن داره
شاینا کوچولوشاینا کوچولو، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره

مامان آینده در انتظار شاینا عشق مامانی

مطلبی زیبا از طرف مهسای عزیزم

من زنم…   بی هیچ آلایشی… بی هیچ آرایشی!   که بدوش بکشم بار تو را که مردی   و برویت نیاورم که از تو قویترم…   من زنم…   من ناقص العقلم…   با همین عقل ناقصم   از چه ورطه هایی که نجاتت نداده ام   و تو عقلت کاملتر از من بود!!!   من زنم...   یاد گرفته ام عاشقت بمانم و همیشه متهم به هرزگی شوم...   حال آنکه تو بی آنکه عاشقم باشی   تظاهر کردی با من خواهی ماند! من زنم...   کوه را حرکت میدهم بدون اینکه کلمه ای از خستگی و دلسردی به   زبان آرم و تو همواره ...
5 شهريور 1393

تنهایی مختص خداست و بس

خدای خوب و مهربونم قدیمی ها  راست میگفتن که تنهایی مختص خداست و بس امروز صبح که همسری رفت اداره چند ساعت بعدش بهم زنگ زد و گفت که امروز اداره انتخابات و میخواد بره بابلسر و ساعت 12 شب میاد خونه انگار غم دنیا ریخت توی دلم وقتی این حرفو بهم زد خدای خوبم انگار دارم از تنهایی دق میکنم با اینکه امروز از صبح ساختمون شلوغ بود و خواهری عزیزم اسباب کشی داشت و همش داشتم طبقه پایین کمک میکردم و دور ورم یکسره شلوغ بود و مامانی و آبجی های گلم پیشم بودن ولی اطراف مو که نگاه میکردم انگار همش احساس میکردم یه چیزی کم دارم شب که شد شوهر خواهر ها و داداش و زن داداش و بابای مهربونم هم اومدند دیگه انگار هر چی غصه توی دنیا بود مال من بود اسباب و اث...
27 مرداد 1393