بی خوابی
فرزند عزیز و دلبندم سلام
الان که دارم این مطلب می نویسم ساعت 2 و 30 دقیقه بعد از نیمه شبه بابایی آروم و بی صدا توی اتاق خوابه البته یه وقته هایی که سرش جابجا میشه صدای خروپفش بلند میشه اما من اصلا خوابم نمی برد با اینکه یه استامیتوفن هم خورده بودم تا از درد های احتمالی پیش گیری کنم ولی خوابم نبرد
آخه میدونی چیه امشب بالاخره پری خانوم تشریف شون آوردن و مامانی سورپرایز کردن با وجود تمام حالت تهوع ها و بالا آوردن ها شکم درد ها بی غذایی ها کم اشتهایی ها بدم اومدن از بوی غذاها بی حوصله بودنها شکم درد ها کسل بودنها فکر میکردم که این همه علامت باید از علائم بارداری باشه ولی امشب فهمیدم که همه به علت روزه داری بوده و بی خودی دلم خوش کرده بودم هر چند منتظرت نبودم ولی پیش خودم میگفتم شاید از این بارداری های ناخواسته باشه که یه عده تجربه اش میکنند آخه وقتی یکی پیشم میگفت بارداریم ناخواسته بوده من با خودم فکر میکردم شاید یه روز این اتفاق واسه منم بیفته آخه فقط این طوری می تونستم بابایی رو سورپرایز کنم ولی همونطور که میدونی نشد دیگه خوب شاید حکمت خدا در این که من این یه سال هم صبر کنم
خدای خوب مهربانم راضی ام به رضای تو فقط ازت خواهش میکنم هیچ وقت نخواه که منو با ندادن فرزند بخوای مورد آزمایش الهی قرار بدی آخه من هیچ وقت تحمل یه همچین امتحانی رو ندارم و زیر بارش میشکنم و له میشم
خدایا کمکم کن که هیچ وقت امیدم رو به تو از دست ندم
دوستت دارم خدای مهربونم