بابا جونبابا جون، تا این لحظه: 39 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره
مامان جونمامان جون، تا این لحظه: 32 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره
شاینا کوچولوشاینا کوچولو، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 28 روز سن داره

مامان آینده در انتظار شاینا عشق مامانی

چادرم حجابم

1393/10/15 12:12
نویسنده : زهرا
643 بازدید
اشتراک گذاری

سلام.
نام من چـــــــادر است...نام مادرم حجـــاب و پدرم عفـــاف است. .


 


روزگارم بد است و از همه شما دلگیرم...


شما از من که میراث خانمی پهلو شکسته هستم خوب محافظت نکردید،

هیچ وقت یادم نمیرود...از کوچه تا بین در و دیوار همیشه همراهش بودم وقتی زمین خورد،

خاکی شدم....وقتی سیلی خورد، در صورتش بودم،

وقتی بین درو دیوار محسنش سقط شد، خونی شدم.....

خوب میدانم چه دردی کشید تا من را برای شما به ارث گذارد...


و شما با من چه کردید؟؟؟

شما کار را به جایی رساندید که می خواهند مرا با زور و بگیر و ببند به دیگران غالب کنند و من خوب میدانم چرا کارم به اینجا کشیده شده...


از شماست که بر ماست...


شنیدم که می گفتید اگر میخواهی کسی را خراب کنی از او بد دفاع کن و شما با من همین کار را کردید!


اگر شمایی که خود را وارثان من می دانید درست رفتار می کردید و حرمتم را حفظ می کردید وضعیت من اینگونه نبود...


عده ای مرا تبدیل به استتاری برای گناهانتان کردید تا بگویند فلانی زیر چادر هر کاری میکند و باعث شدید قداستم کمرنگ شود...


مرا وسیله تکبر و فخر فروشی و خود برتر بینی کردید...


مرا تبدیل به شنلی کردید تا در میان سیاهی من، کفش و جوراب ها و مانتوهای رنگارنگتان بیشتر جلوه کند...


عده ای مرا به تمسخر گرفتید و از میان من دست های عریان و موهایتان را بیرون گذاشتید...


مرا به هر جایی بردید ... از شانه به شانه ی نامحرم در تاکسی و دانشگاه و میان پسرها تا

کافی شاپ و محیط های فاسد تر...


هنر پیشه هایتان مرا فقط برای فیلم بازی کردن خواستند و شما هم با من فیلم بازی کردید تا در نقش دختری معصوم باشید...


به سیاهی رنگم ایراد گرفتند...و شما سعی کردید مرا عوض کنید!!!


عده ای از شما به من مدل دادید،

تقصیر خودتان را گردن من انداختید و شکل مرا عوض کردید تا مثلا محبوب تر شوم...

مرا تبدیل به مانتوهای براق و لبنانی و ملی و اندامی کردید...


شما به میراث فرهنگیتان دست نمی زدید و آن را تغییر نمیدهید اما در من که میراثی گرانبهاتر بودم دست بردید و هویتم را از من گرفتید...


به من خیانت کردید و من را که قرار بود جلوی زینت ها را بگیرم تبدیل به زینت کردید ،و یادتان رفت برای چه آمده ام و اگر قرار بود زیبا باشم به شما میرسیدم...


شکایت شما را خواهم کرد...


به شما توصیه میکنم به جای عوض کردن و مدل دادن به من خودتان را عوض کنید،

به جای اینکه مرا به سوی لباس بکشانید نگاهی به خودتان بیندازید شاید ایراد از خودتان باشد...

 

 

 

به نقل از پایگاه فرهنگی دختر چادری...

 

پسندها (12)

نظرات (21)

مامان مینای آرتین
15 دی 93 13:42
خیلی قشنگ بود عزیزم
زهرا
پاسخ
مامان زهرا
15 دی 93 17:02
عالی بود عزیزم! واقعا بعضی ها چقدر از این لباس سوءاستفاده میکنن!یا چنان آرایش غلیظ میکنن ولی چادر به سر میکنن، حتی موهای خودشون رو بیرون میذارن و چادر سر میکنن! خیلی چیزهای دیگه که حرمت این لباس رو نگه نمیدارن
زهرا
پاسخ
مامانی علی
16 دی 93 2:08
با افتخار تمام میگم یه چادوریم اونم از نوع دست نخوردش و ساده و با تمام وجودم سعی میکنم حرمت چادرم رو حفظ کنم
زهرا
پاسخ
✓ مامان زهراღ
17 دی 93 23:44
خیلی خیلی خیلی قشنگ بود..کاش گوش شنوایی هم باشه
مامان آینده
19 دی 93 13:18
عزیزم فوق العاده بود
زهرا
پاسخ
آریا، مامانی و بابایی
20 دی 93 12:24
عالی بود عزیزم
محدثه، مامان ارسطو
22 دی 93 21:40
لایک سلام عزیزم خوبی؟
زهرا
پاسخ
سلام محدثه جون خوبی عزیزم منم خوبم فدات بشم
مامان عارف
24 دی 93 20:40
سلام زهرا جون باافتخار لینک شدین لطفا وب عارف رو لینک کنین ممنون
مامان ناهید
25 دی 93 9:23
سلام زهرا جان خوبید چه خبر اوضاع روبه راهه قربونت برم
مامان ناهید
25 دی 93 9:25
چه مطلب قشنگ وباارزشی هواراتا لاااااااااااااااااااااااااایک می خو.استم کپی کنم از بسزیبا بود نشد
مهربوون
28 دی 93 17:46
23سالگیتون مبارک زهرا جااان ...انشاالله تولد 123سالگیتون و جشن بگیرید ... یاد ما هم باشید ما که یاد شماییم
مامان نازنین جون
29 دی 93 9:09
سلام خیلی زیبا و قشنگ نوشتی
مهسا خانوم
30 دی 93 13:32
خیلی زیبا بود مرسی خاله دیروز ی فاجعه دیدم دختره چادر پوشیده بود از طرفی موهاش بیرون بود وهفت قلم ارایش کرده بود راستی خاله بعد از مدت ها به نت بازگشششششششتم خوبین؟دلم براتون تنگ شده بود.ولی الان دیگه هستم
مامان طاها و رها
3 بهمن 93 18:24
عالـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی بود.
زهرا
پاسخ
مامان آینده
5 بهمن 93 14:01
سلام دوست جونم خوب هستی؟ چه خبرا ؟
زهرا
پاسخ
قربونت عزیزم سرم شلوغه شرمنده وقت نکردم بهتون سر بزنم
انصاري
6 بهمن 93 13:22
سلام زهراجون حالت خوبه ببخشيدمن ميتونم اين پستت روكپي كنم؟؟
زهرا
پاسخ
بله عزیزم
✿نسیم✿
8 بهمن 93 17:25
عااالی
مهسا خانوم
9 بهمن 93 10:30
سلام خوبی خاله زهرا؟ نیستی چرا؟؟
زهرا
پاسخ
سلام مهسا جونم خوبی عزیزم ببخشید که یه مدت بهت سر نمیزنم الان نزدیک عیده سرمون شلوغه شرمنده عزیزم خیلی دلم برات تنگ شده فدات بشم امتحانات چطور بود....ببخشید چون با موبایل میام نمیتونم برات نظر بزارم همین جا جوابتو دادم
✿نسیم✿
9 بهمن 93 13:46
سلام عزیزم فدا دلت، منم همینطور آخی جدی!!! عوضش سرت گرمه، درآمد داری برا خودت ایشالا هرجا هستی موفق و شاد باشی
زهرا
پاسخ
نسیم جون واقعا اینکه زن دستش توی جیب خودش باشه عالیه شما هم مینطور عزیزم
مهسا خانوم
10 بهمن 93 8:40
سلام خاله زهرایی جونم منم خوبم شکرش دشمنتون شرمنده این چه حرفیه خدانکنه خوب بود خواهش میکنممممممممم
هستی مامی
15 تیر 94 10:15
سلام رفیق شفیق کجایی؟ چرا وبلاگت رو بروز نمیکنی؟ رفتی مکه شما هم؟ دلم برات تنگ شده نی نی آوردی؟
زهرا
پاسخ
نه متاسفانه مکه کنسل شد و ما نتونستیم که بریم مکه ببخشید یه مدتی نتوتستم بروز کنم اما از این به بعد دیگ بروز میشه با یه خبر خوب میام