سلام پسر قشنگم سلام دختر نازم حدود 6ماه پیش توی یه مهمونی خونه ی آقاجون اینا به پیشنهاد مامانی همه ی اعضای فامیل تصمیم گرفتیم که یه جلسه قرض الحسنه خانوادگی باز کنیم دیشب هم جلسه خونه ی خاله مریم ات بود درسته که مبلغه وام زیاد نیس ولی هر کسی ذوق داره که زودتر به اسمش بیفته پذایرایی ها انجام شد و بالاخره نوبت به قرعه کشی رسید و طبق معمول این چند ماه بازم اسم ما یکی مونده به آخری اومد بیرون و وام به اسم عموی من افتاد و عمو جون اعلام کرد که توی این فصل خونه شون خیلی گرمه و حاضره با یه نفر دیگه وام شو عوض کنه من که انگار توی دلم قند آب کرده بودن یه چند لحظه صبر کردم ببینم از کسی صدایی در میاد یا نه ولی کسی چیزی نگفت منم گفتم که من حاضرم که جا...