سلام فرزند نیومده ی من امیدوارم که اون بالاها حالت خوبه خوب باشه....امروز میخوام در مورد خاطرات اولین سفر مشهدمون بعد ازدواج من و بابایی بنویسم البته یه بار قبلا که نامزد بودیم با همکار های بابایی رفته بودیم ولی اصلا به من خوش نگذشته بود ولی این بار میتونم به جرات بگم یکی از بهترین سفر های زندگیم بود خیلی بهم خوش گذشت هم از نظر معنوی و هم از نظر مادی واقعا فوق العاده بود چون با یه عده ایی رفتم مسافرت که واقعا دوستشون داشتم و اونها هم من و بابایی رو دوست داشتن نی نی ناز دلبندم ما پنج شنبه(14 شهریور سال 93) ساعت 12 و 45 دقیقه از خونه ی مادر جونی (مامان بابایی) به همراه مادر جون عمو هادی و عمه فاطی و مایسا کوچولو ...